آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

آوينا عشق مامان و بابا

متفرقه از 26 ماهگي

رفته بوديم لونا پارك ، آوينا خواست كه سوار اين ماشينه بشه اما خوشش نيومد و شروع كرد به گريه فكر كنم چون ماشينه ميرفت بالا و بعدم از تونل رد ميشد ترسيده بود شايدم از اينكه من كنارش نبودم ناراحت بود هر چقدر اميد تلاش كرد آرومش كنه فايده اي نداشت و اومد بيرون آروم گريه ميكرد و با ديدنش واقعا حالم گرفته شد و به زور تونستم بغض سنگينمو مهار كنم بعدش هر چي خواست واسش گرفتيم تا يادش بره ، اولين باري بود كه بر خلاف ميلم واسش پشمك خريدم و دوست داشت  بعد دخترمو برديم يه پارك مناسب بچه ها و تا آخر شب حسابي بازي كرد تا بچه ها رو ديد كه پا برهنه بالا مي رن سريع كفش و جورابشو در آورد و شروع به بازي كرد البته با وروجكاي ...
20 آبان 1392

27 ماهگيت مبارك نفسم

با تو ، من ، بودن  زندگي  شوق  عشق زيبايي  و مهرباني پاك خداوندي را  مي نوشم......   روزهاي زيباي شكفتنت شتابان مي گذرند و به لطف خداوند مهربان چشمان من نظاره گر اين مخلوق زيباست كه هر روز بزرگ و بزرگتر ميشود و با عطر حضورش به من حس خوب زندگي مي دهد 27 ماه گذشت و امروز دختر كوچولوي من دو سال و سه ماهه شده ، مباركت باشد جان مادر 27 ماهگيت مبارك دختر نازنينم ...
17 آبان 1392
1